لیلا منتظری؛ نرگس الهی
چکیده
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعارهها در فیلمنامههای سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش میدهد در دلِ مباحثی چون کهنالگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام بهعنوان پدیدهای منحصر به فرد، بازتعریف ...
بیشتر
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعارهها در فیلمنامههای سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش میدهد در دلِ مباحثی چون کهنالگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام بهعنوان پدیدهای منحصر به فرد، بازتعریف شوند. هدف محقق کشف معانی ثانویه جهان متون فیلمنامههای تری گیلیام در یک فرآیند دیالکتیکی است و قصد دارد فیلمنامههای گیلیام را بر مبنای آرای هرمنوتیک پل ریکور تفسیر نماید. پل ریکور معتقد است برای پَر و بال دادن به قوهی خیال باید واقعیت را به حالت تعلیق درآورد، تا با بازگشت به ماهیت اشیاء و پُر رنگ کردن نقش استعاراتِ درون متنی، بتوان معنای اولیهی آنها را کنار زد و معانی جدیدی به آنها افزود. با این تعریف کارکرد قدرت خیال انسانها در آثار گیلیام برگ برندهای برای اوست تا قهرمانان آثارش بتوانند پیشبرندهی داستان در جهانی غیرواقعی باشند. از نمونههایی که گیلیام در فیلمنامههای مونتیپونتی، زمان به اسارت گرفته شده، برزیل، ماجراهای بارون مایچوزن، به آنها پرداختی هرمنوتیک داشته است میتوان به بازشناخت حکایات، بازتعریف روایات، شوخی با اساطیر، بازتعریف قصص با رویکردی فراتاریخنگارانه اشاره کرد. الگوی تحقیق در این پژوهش پدیدارشناسی شهودی است که بهجای پرداختن به صرف واقعیت، به مفاهیم نهفته و چگونگی پدیدهها توجه دارد. محقق با شیوهی توصیفی، تحلیلی قصد دارد به سمتِ ماهیت پدیدهها و تفسیرِ مفاهیم ثانویهی فیلمنامههای گیلیام حرکت کند تا با خوانشی پدیدارشناختی بتواند به شناخت بهتر این رویکرد هنری با مانیفست سوررئالیسم دست یابد.